ابزار منو ثابت

با من تا پایان عشق برقص

Dance me to your beauty with a burning violin

Dance me through the panic 'til I'm gathered safely in

Lift me like an olive branch and be my homeward dove

Dance me to the end of love

Dance me to the end of love

Oh let me see your beauty when the witnesses are gone

Let me feel you moving like they do in Babylon

Show me slowly what I only know the limits of

Dance me to the end of love

Dance me to the end of love

Dance me to the wedding now, dance me on and on

Dance me very tenderly and dance me very long

We're both of us beneath our love, we're both of us above

Dance me to the end of love

Dance me to the end of love

Dance me to the children who are asking to be born

Dance me through the curtains that our kisses have outworn

Raise a tent of shelter now, though every thread is torn

Dance me to the end of love

Dance me to your beauty with a burning violin

Dance me through the panic till I'm gathered safely in

Touch me with your naked hand or touch me with your glove

Dance me to the end of love

Dance me to the end of love

Dance me to the end of love

 

با من برقص به زیباییت با ویولونی سوزان

برقص آر مرا  در میان بیم و هراس تا در آرامش قرار گیرم

بلندم کن بسان شاخه ی زیتون، فاخته ام باش

با من تا پایان عشق برقص

با من تا پایان عشق برقص

هر دم که گواهی نیست، نشانم ده زیبائیت را

بگذار رقصت را ببینم، آنسان که بابلیان می رقصند

به آرامی نشانم ده آنچه را که تنها من مرزهایش را می شناسم

با من تا پایان عشق برقص

با من تا پایان عشق برقص

به عروسی برقصانم، برقصانم، برقصانم

با مهر برقصانم، بسیار برقصانم

هر دوی ما زیر نفود عشق‌مان هستیم، هر دوی ما در اوجیم

با من تا پایان عشق برقص

با من تا پایان عشق برقص

برقصانم برای کودکان چشم در راه زایش

برقصانم میان پرده های کهنه از بوسهامان

چادری امن برافراز، میان ریسمانهایی که پاره اند

با من تا پایان عشق برقص

با من برقص به زیباییت با ویولونی سوزان

برقص آر مرا  در میان بیم و هراس تا در آرامش قرار گیرم

با دستان عریانت و یا دستکش لمسم کن

با من تا پایان عشق برقص

با من تا پایان عشق برقص

با من تا پایان عشق برقص

 

 John Paul White & Joy Williams

[ دو شنبه 31 فروردين 1394برچسب:,

] [ 20:56 ] [ دلشوره ]

[ ]

روز پاییزی میلاد تو در یادم هست، روز خاکستری سرد سفر یادت نیست

ناله ی ناخوش از شاخه جدا ماندن من، در شب آخر پرواز خطر یادت نیست

تلخی فاصله ها نیز به یادت  مانده ست ، نیزه بر باد نشسته ست و سپر یادت نیست

یادم هست، یادت نیست، یادم هست ، یادت نیست

خواب روزانه اگر درخور تقدیر نبود، پس چرا گشت شبانه در به در یادت نیست

من به خط و خبری از تو قناعت کردم، قاصدک کاش نگویی که خبر یادت نیست

یادم هست، یادت نیست، یادم هست ، یادت نیست

عطش خشک تو بر ریگ بیابان ماسید، کوزه ای دادمت ای تشنه مگر یادت نیست

تو که خودسوزی هر شب پره را می فهمی، باورم نیست که مرگ بال و پر یادت نیست

تو به دلریختگان چشم نداری بی دل، آنچنان غرق غروبی که سحر یادت نیست

یادم هست، یادت نیست، یادم هست ، یادت نیست

خواب روزانه اگر درخور تقدیر نبود، پس چرا گشت شبانه در به در یادت نیست

من به خط و خبری از تو قناعت کردم، قاصدک کاش نگویی که خبر یادت نیست

یادم هست، یادت نیست، یادم هست ، یادت نیست

 

شهریار قنبری

[ جمعه 28 فروردين 1394برچسب:,

] [ 20:59 ] [ دلشوره ]

[ ]

لیلی بنشین خاطره ها را رو کن ، لب وا کن و با واژه بزن جادو کن

لیلی تو بگو،حرف بزن،نوبت توست ، بعد از من و جان کندن من نوبت توست

لیلی مگذار از دَم خود دود شوم ، لیلی مپسند این همه نابود شوم

لیلی بنشین، سینه و سر آوردم ، مجنونم و خوناب جگر آوردم

مجنونم و خون در دهنم می رقصد ، دستان جنون در دهنم می رقصد

مجنون تو هستم که فقط گوش کنی ، بگذاری ام و باز فراموش کنی

دیوانه تر از من چه کسی هست،کجاست، یک عاشق این گونه از این دست کجاست

تا اخم کنی دست به خنجر بزند ، پلکی بزنی به سیم آخر یزند

تا بغض کنی،درهم و بیچاره شود ، تا آه کشی،بند دلش پاره شود

ای شعله به تن،خواهر نمرود بگو، دیوانه تر از من چه کسی بود،بگو

آتش بزن این قافیه ها سوختنی ست، این شعر پُر از داغ تو آتش زدنی ست

ابیات روانی شده را دور بریز، این درد جهانی شده را دور بریز

من را بگذار عشق زمین گیر کند، این زخم  سراسیمه مرا پیر کند

این پچ پچه ها چیست،رهایم بکنید، مردم خبری نیست،رهایم بکنید

من را بگذارید که پامال شود، بازیچه ی اطفال کهنسال شود

من را بگذارید به پایان برسد، شاید لَت و پارَم به خیابان برسد

من را بگذارید بمیرد،به درَک ، اصلا برود ایدز بگیرد،به درَک

من شاهد نابودی دنیای منم ، باید بروم دست به کاری بزنم

حرفت همه جا هست،چه باید بکنم ، با این همه بن بست چه باید بکنم

لیلی تو ندیدی که چه با من کردند ، مردم چه بلاها به سَرم آوردند

من عشق شدم،مرا نمی فهمیدند، در شهر خودم مرا نمی فهمیدند

این دغدغه را تاب نمی آوردند، گاهی همگی مسخره ام می کردند

بعد از تو به دنیای دلم خندیدند، مردم به سراپای دلم خندیدند

در وادی من چشم چرانی کردند ، در صحن حَرم تکه پرانی کردند

در خانه ی من عشق خدایی می کرد ، بانوی هنر، هنرنمایی می کرد

من زیستنم قصه ی مردم شده است ، یک تو، وسط زندگیم گم شده است

اوضاع خراب است،مراعات کنید ، ته مانده ی آب است،مراعات کنید

از خاطره ها شکر گذارم، بروید، مال خودتان دار و ندارم، بروید

لیلی تو ندیدی که چه با من کردند، مردم چه بلاها به سرم آوردند

من از به جهان آمدنم دلگیرم، آماده کنید جوخه را، می میرم

در آینه یک مرد شکسته ست هنوز ، مرد است که از پا ننشسته ست هنوز

یک مرد که از چشم تو افتاد شکست ، مرد است ولی خانه ات آباد، شکست

در جاده ی خود یک سگ پاسوخته بود ، لب بر لب و دندان به زبان دوخته بود

بر مسند آوار اگر جغد منم ، باید که در این فاجعه پرپر بزنم

اما اگر این جغد به جایی برسد ، دیوانه اگر به کدخدایی برسد

ته مانده ی یک مرد اگر برگردد ، صادق،سگ ولگرد اگر برگردد

معشوق اگر زهر مهیا بکند ، داوود نباشد که دری وا بکند

این خاطره ی پیر به هم می ریزد ، آرامش تصویر به هم می ریزد

ای روح مرا تا به کجا می بری ام ، دیوانه ی این سراب خاکستری ام

می سوزم و می میرم و جان می گیرم ، با این همه هر بار زبان می گیرم

در خانه ی من پنجره ها می میرند ، بر زیر و بم باغ، قلم می گیرند

این پنجره تصویر خیالی دارد ، در خانه ی من مرگ توالی دارد

در خانه ی من سقف فرو ریختنی ست ، آغاز نکن،این اَلَک آویختنی ست

بعد از تو جهان دگری ساخته ام، آتش به دهان خانه انداخته ام

بعد از تو خدا خانه نشینم نکند، دستان دعا بدتر از اینم نکند

من پای بدی های خودم می مانم، من پای بدی های تو هم می مانم

لیلی تو ندیدی که چه با من کردند، مردم چه بلاها به سرم آوردند

آواره ی آن چشم  سیاهت شده ام ، بیچاره ی آن طرز نگاهت شده ام

هر بار مرا می نگری می میرم ، از کوچه ی ما می گذری ، می میرم

سوسو بزنی ، شهر چراغان شده است ، چرخی بزنی ، آینه بندان شده است

لب باز کنی،آتشی افروخته ای ، حرفی بزنی ، دهکده را سوخته ای

بد نیست شبی سر به جنونم بزنی ، گاهی سَرکی به آسمانم بزنی

من را به گناه بی گناهی کشتی ، بانوی شکار، اشتباهی کشتی

بانوی شکار،دست کم می گیری ، من جان دهم آهسته تو هم می میری

از مرگ تو جز درد مگر می ماند ، جز واژه ی برگرد مگر می ماند

این ها همه کم لطفی  دنیاست عزیز ، این شهر مرا با تو نمی خواست عزیز

دیوانه ام ، از دست خودم سیر شدم ، با هر کس همنام  تو درگیر شدم

ای تُف به جهان تا ابد غم بودن ، ای مرگ بر این ساعت بی هم بودن

یادش همه جا هست ، خودش نوش  شما ، ای ننگ بر و مرگ بر آغوش شما

شمشیر بر آن دست که بر گردنش است ، لعنت به تنی که در کنار تنش است

دست از شب و روز گریه بردار گلم ، با پای خودم می روم این بار گلم

 

علیرضا آذر

لینک دانلود دکلمه :

http://uploadco.ir/download/55421071ad9b0/شعر هم مرگ - علیرضا آذر.mp3

 

 

 


ادامه مطلب

[ دو شنبه 17 فروردين 1394برچسب:,

] [ 3:21 ] [ دلشوره ]

[ ]

دیر آمدی ای عشق، دل یک ساعته خوابیده

تن خواهشی بر تخت، خواب از سر پریده...

بوی موی جولیان، یار داغ مهربان

شب، تشنه درمیان، لب به لب زبان به زبان

اگر این فقط یه خوابه، تا ابد بزار بخوابم

بزار آفتاب شم و تو خواب از چشم تو بتابم

دیر آمدی زیبا، دل بسته ام به خواب

آغوشتو وا کن، قلب منو دریاب

باور کنم یا نه، هرم نفسهاتو

ایثار تن سوزت، نجیب دستهاتو

بزار اون پرنده باشم

که با تن زخمی اسیره

عاشق مرگه که شاید تو دست تو بمیره

بوی موی جولیان، یار داغ مهربان

شب، تشنه درمیان، لب به لب زبان به زبان

تن خواهشی بر تخت،خواب از سر پریده...

بوی موی جولیان، یار داغ مهربان

شب، تشنه درمیان، لب به لب زبان به زبان

ای مثل من عاشق همتای من محجوب

بمون بمون با من ای بهترین ای خوب

 

گروه دنگ شو 

[ یک شنبه 16 فروردين 1394برچسب:,

] [ 9:48 ] [ دلشوره ]

[ ]

خدایا من به هر محفل غریبه ام

 ندارم میل دارو کو طبیبم ؟

طبیبم وقف کار ساخت و سازه

منم آلوده ی دود  دو سیبم

بیا آتیش بگردون

آی زغال چی

زغال دونو بچرخون

آی زغال چی

بیا تا کام بگیریم از زمونه

بچاقون دود قلیون

آی زغال چی

زغال زندگیم خاکستری شد

 همش سوخت عجب دردسری شد

به ولله رفته طعم زندگانی

 آی زغال چی مطربی کی انتری شد؟

بیا آتیش بگردون

آی زغال چی

زغال دونو بچرخون

آی زغال چی

بیا تا کام بگیریم از زمونه

بچاقون دود قلیون

آی زغال چی

آی زغال داغ بده تا این گلو داغون کنم

شاید از گرمای سوزش دردمو درمون کنم

آی زغال چی کو فهم

 درد و درمان عجم

تا بگردم روز هستی برکشم دود عدم

 برکشم دود عدم

بنازم من به اون قلیون خوش کام

به آن تنگ بلورین خوش اندام

که قل قل میکند مانند قمری

آی زغال چی دست و پنجه ات پر ز انار

بیا آتیش بگردون

آی زغال چی

زغال دونو بچرخون

آی زغال چی

بیا تا کام بگیریم از زمونه

آخ بچاقون دود قلیون

آی زغال چی

آی زغال چی بیا آتیش بگردون بیا

آی زغال چی بیا آتیش بگردون بیا

آی زغال چی بیا آتیش بگردون بیا

آی زغال چی بیا آتیش بگردون بیا

آی زغال چی بیا آتیش بگردون بیا

 

گروه عجم 

لینک دانلود آهنگ :

http://uploadco.ir/download/55420ebb6a144/زغال چی.mp3

 

 

[ پنج شنبه 6 فروردين 1394برچسب:,

] [ 14:49 ] [ دلشوره ]

[ ]