از دیشب هوا گرفته بود ، انگار همه غم و غصه های عالم تو دل سیاه شب جا خوش کرده بودن ، تو اولین ساعات سپیدی صبح که از پنجره شبنم زده اطاقم به بیرون نگاه کردم به یکباره تمامی غم های دلم خالی شد ، هوای ابری ، بارونی و مه گرفته که تمامی جنگل مقابل من رو در برگرفته جای همه غم و غصه های دل آدم رو پر میکنه و جا برای اون غصه ها نمیذاره ، جای همگی خالی ، جنگلی از مه و هوای بارونی ودرختانی به بلندی قامت رعنا ، اینجا فقط باید نفس کشید ، دور از هیاهو ، دور از همه . دلشوره
نظرات شما عزیزان:
[